تجربه ی من

خواب تکراری از "نیکی‌ فیروزکوهی"

دیشب دوباره خواب دیدم همان خواب تکراری باران میامد تو آمدی چتر نداشتی‌ لباس گرم نداشتی‌ حرفی‌ برای گفتن نداشتی‌ قصد ماندن نداشتی‌ پای رفتن داشتی رفتی‌ باران هنوز میامد   نیکی‌ فیروزکوهی ...
23 ارديبهشت 1392

از "بیژن نجدی"

ساعت کدام ساعت شنی بهار را زاييد؟ کدام فصل پيرهنی دارد گرم‌تر از تابستانی که من عاشق دختر همسايه‌ام بودم؟ همان سال چه گريه‌هايی ريخت از تن پاييز و چه ارقام خسته‌ای افتاد از صفحه‌ی غروب ساعت ديواری؟ انگار زمستان بود که عقربه‌های همان ساعت لغزيدند تا کنار همافتادند درست در جای خالی شش و نيم و حالا من پير شده‌ام همچنان که دختر همسايه بی هيچ خاطره از شش و نيم     "بیژننجدی" ...
22 ارديبهشت 1392

از فیلم "چانکینگ اکسپرس"

- معمولادو گروه آدم هستن که توی فضای بسته عینک دودی میزنن. گروه اول اونایی که کورن و گروهدوم اونایی که میخوان کلاس بزارن   - حالافکر میکنی من از کدوم گروهم ؟   -هیچکدوم. _ پس منچیم ؟   تو عینک میزنی تا هیچکس اشکاتو نبینه !     چانکینگ اکسپرس کاروای وانگ ...
22 ارديبهشت 1392

قطعه ای از کتاب "زمستان بی بهار" / ابراهیم یونسی

روزی سگی داشت در چمن علف می خورد. سگ دیگری از کنار چمن گذشت. چون این منظره را دید تعجب کرد و ایستاد. آخر هرگز ندیده بود که سگ علف بخورد!   ایستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می خوری؟!   سگی که علف می خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم!   سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می خوری؛ دیگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقلپاره استخوانی جلوت انداخته بود باز یک چیزی؛ حالا که علف می خوری دیگه چرا سگ قاسمخان؟ سگ خودت باش..!!     برگرفته از کتاب "زمستان بی بهار" / ابراهیم یونسی   ...
21 ارديبهشت 1392

از فیلم سَگ کُشی / بهرام بیضایی

سنگستانی : مثل اینکه بیشتر از این چیزی بلد نیستی ؟ گلرخ :مثلا اشک بریزم ؟ سنگستانی : من خیلی وقته یک گریه ی درست و حسابی ندیدم گلرخ : حالام نمیبینی ، من گریه هام رو قبلا کردم حالا فقطفریاد برام مونده ...     سَگ کُشی / بهرام بیضایی ...
21 ارديبهشت 1392

جمعه..!! از "نیکی‌ فیروزکوهی"

جمعه..!!      ابدیتی غریب            بغضی خاموش                    که غروبش را                          و شکستنش را                                  هیچ شتابی نیست..     نیکی‌ فیروزکوهی ...
20 ارديبهشت 1392

از فیلم "Fight Club"

یه ضرب المثل قدیمی هست که میگه: همیشه کسی رو که دوست داریآزار میدی !   FightClub / 1999 / David Fincher ...
19 ارديبهشت 1392

از "سید علی صالحی‎"

برايم سيگاری بگيران من از ماهِ دُرُشتِ گلگون می‌ترسم، من اين ساعتِ خسته را برای هجرتِ شبانه  کوک نخواهم کرد.   ... چقدرساده‌ايم ری‌را! نه تو، خودم را می‌گويم من هنوز فکر می‌کنم سيب به خاطرِ من است که از خوابِ درخت می‌افتد.   در آينه می‌نگرم و از چاهی دور صدای گريه‌ی گُلی می‌آيد که نامش را نمی‌دانم!   ری‌را ...! گفتی برايت از آن پرنده‌ی کوچکی که تمامِ بهار ... بی‌جُفت زيسته بود، بنويسم! باشد ... عزيزِ سال‌های دربه‌دری ...! راستش را بخواهی بعد از رفتنِ تو ديگر کسی به آينه نگفت: - سلام! شايع شده است اين سالها شايع شده است که آن پرنده‌ی کوچک روحِ شاعری از قبيل...
19 ارديبهشت 1392

از شمس لنگرودی / جشن ناپیدا

    شب        بوی ماه               و من که در آب داوودی ها حل شدم     و شما         که به جست و جویم می گردید.       شمس لنگرودی     جشن ناپیدا ...
19 ارديبهشت 1392

از فیلم مرثیه ای برای یک رویا / دارن آرنوفسکی

- یه چیزیومیدونستی؟ ... همیشه فکر میکردم تو زیباترین دختری هستی که دیدم - واقعا...؟ - از هموناولین باری که دیدمت! - هری،خیلی قشنگ میگی... احساس خیلی خوبی بهم دست میده، بقیه هم اینو بهم گفتن، اما واسمهیچ معنی ای نمیداد... - چرا؟ - منظورماینه که ... نمیدونم، نمیدونم... فقط وقتی اونا میگفتن، بی معنی بود. میدونی چی میگم؟وقتی تو میگی، منم واقعا میشنوم. با تمام وجود... - یکی مثلتو میتونه دنیارو واسم بهشت کنه... - چنینفکری میکنی...؟     مرثیه ای براییک رویا دارن آرنوفسکی ...
19 ارديبهشت 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تجربه ی من می باشد